الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ اتاق سبز عنوانی است که او به اتاق کاری که در منزل دارد داده است؛ اتاقی که در واقع نمایشگاهی دائمی است از عکسهایی که در طول سی سال خدمتش در مجموعه حرم مطهر رضوی گرفته است و بیشتر آنها را به صورت ترانسپارنت و در قابهای نفیس بزرگی چاپ کرده و بر درودیوار پوشیده شده از پارچههای سبز نصب کرده است. اتاق سبز عکاس شبیه هیچ آتلیهای نیست. شبیه تمام خاطرات ذهنی و دلی اوست از سالها عکاسیاش از حرم امام هشتم (ع). او بعد ازسالها که از بازنشستگیاش میگذرد، هنوز با لباس سراسر سفیدش در اتاق سبز پر از کتیبه و ریسههای چراغانی جذابش در کنار قابهای ارادتش زندگی میکند. گفت وگوی ما در اتاق سبز او شکل میگیرد.
همان طور که حرف میزند، یکی یکی عکسها را نشانمان میدهد و درباره شرایطی که آن عکسها را گرفته است توضیح میدهد. بیشتر از همه درباره «کبوتر» میگوید؛ تابلوی عکس محبوبش که ماجرای عکاسی از آن از روی گلدسته باب الجواد (ع) را به عنوان یکی از بهترین خاطرات دوران کاری اش برایمان تعریف میکند و پس زمینه محوی را که پشت سر کبوتر از گنبد مسجد گوهرشاد دیده میشود نشانمان میدهد. عکس دیگری را هم که سال ۷۹ از فواره آب داخل صحن امام که حالا به رواق تبدیل شده گرفته است خیلی دوست دارد.
میگوید: «آنجا یک حوض بود که فواره اش در یک شب سرد زمستان یخ بسته بود. نمای پشت فواره هم گنبد و بارگاه بود. با اینکه آن صحن حالا تبدیل به رواق شده و دیگر از آن حوض خبری نیست، هنوز هم زوار میآیند و آن عکس را به عنوان یادگاری میبرند.» روضه منوره، نقطه کانونی حرم مطهر رضوی است که حسن توکلی عکاسی از آن را بیشتر از هرجای دیگری در دنیادوست دارد و میگوید با لنزهای مختلف تاکنون در آنجا عکاسی کرده است. عکاسی روی گلدستهها هم به نوعی تخصص خود او محسوب میشود.
میگوید: «قبل از اینکه شش گلدسته صحن جامع درست شوند، از روی گلدسته ایوان عباسی عکس میگرفتم. آنجا میشد از تمام صحن انقلاب اسلامی عکس گرفت. از بالای گلدستههای صحن جامع رضوی هم میشود همه شهر را عکاسی کرد. گلدسته باب الجواد (ع) که روبه روی گنبد قرار گرفته نیز همیشه مورد علاقه ام بوده است. از آنجا میشود عکسهای پانورامای عالی گرفت.»
میگوید خیلی از عکس هایش به صورت پوستر، بنر و شاسی چاپ شده و به جاهای مختلف سفر کرده است. عکسهای او در خیلی از کتابهایی که در زمینههای مختلف هنری مانند کاشی کاری، آیینه کاری و ... منتشر میشوند هم به چاپ رسیده اند. در ادامه این گزارش روایت حضورمان در اتاق سبز حسن توکلی و ماجراهایی را که از نزدیک به نیم قرن عکاسی در مشهد و حرم داشته است بخوانید.
حسن توکلی متولد ۱۳۳۶ در کرمانشاه است، اما خانواده و اصالتش ربطی به این شهر ندارند و نسل در نسل مشهدی اند. میگوید آرزوی عکاس شدن، از زمانی که به یاد دارد همراه دنیای کودکی هایش بوده است: «هروقت در مدرسه از من میپرسیدند دوست داری در آینده چه کاره شوی، میگفتم میخواهم عکاس و فیلم بردار شوم. عاشق دوربین بودم.» اولین عکس هایش را در ده سالگی گرفت. آن هم با دوربینی که از شرکت آدامس خروس نشان جایزه گرفته بود. او ماجرای آن دوربین را تعریف میکند: «یک دوربین قدیمی بود که فیلم دوازده تایی میخورد. باید پانصد پوست آدامس جمع میکردی تا بتوانی یکی از این جوایز را ببری.
جوایز توپ بود و دوربین. من با هزار بدبختی پانصد پوست جمع کردم و بردم. گفتند: توپ میخواهی یا دوربین؟ گفتم: دوربین. قیمتش هشت تومان بود. اولین عکس را از بچههای کوچه مان گرفتم. بچهها را میگذاشتم تیر دروازه و ازشان عکس میگرفتم. به قدری ذوق و شوق داشتم که بعد گرفتن عکسها نگاتیو را از دوربین خارج کردم تا عکسهایی را که گرفته بودم به بچهها نشان بدهم. آن هم رو به نور خورشید. بعد فیلم را بردم به عکاسی کارنیچ در خیابان پاستور که عکسها را ظاهر کند. گفت همه عکسها سوخته است و نباید اصلا در دوربین را باز میکردی.»
ماجرای دوربین جایزه گرفتن از شرکت آدامس خروس نشان آرزوی عکاس شدن را برای او جدیتر کرد و این شد که در دوازده سالگی در یک عکاسی به عنوان شاگرد مشغول به کار شد. او میگوید: «آن وقتها این گونه نبود که استادکارها کار را راحت به شاگرد یاد بدهند. پنج سال اول را فقط پادویی میکردم. از ساعت ۷ صبح تا ۷ شب فقط زمین را تی میکشیدم. ظهرها که استادم میرفت خانه، یواشکی میرفتم تاریک خانه و کم کم چاپ عکس را یاد گرفتم. تا اینکه شروع به عکاسی پرتره کردم. بعد نزدیک منزلمان در خیابان پرستار یک مغازه عکاسی باز کردم، ولی مشتری زیادی نداشت.»
دیپلم اقتصاد را که گرفت در سال ۶۱ به عنوان کتابدار در آستان قدس رضوی استخدام شد، اما هنوز دست از عشق دوران بچگی اش نکشیده بود و عکاسی میکرد. دو سال بعد ماجرایی پیش آمد که او را به آرزویش رساند. خودش تعریف میکند: «آقای محمد امامی که آن وقتها عکاس باشی حرم بود و میدانست من عکاس هستم یک روزآمد و به من گفت: توکلی! میتوانی به جای من بروی جبهه عکس بگیری؟
خانمش مریض بود و نمیتوانست خودش برود. سالهای اوج جنگ بود. گفت: فقط یک حلقه بگیر، برگرد. رفتم حرم امام رضا (ع) و گفتم: خودت من را سالم برگردان. هنوز سربازی نرفته بودم. رفتم هویزه و در شرایطی عکس گرفتم که چند بار گلوله از بیخ گوشم رد شد، ولی توانستم عکسهای خوبی بگیرم.
برگشتم و عکسها را تحویل دادم. مرحوم آیت ا... طبسی عکسها را که دیده بود، گفته بود توکلی بیاید همین شغل خودش را کار کند، یعنی عکاسی. خیلی از عکسها خوشش آمده بود. بعد از آن رفتم قسمت تشریفات و شدم عکاس حرم. سال ۶۳ بود. یک دوربین ۱۳۵ اف وان به من دادند و مشغول شدم. بیشتر عکسهای مؤسسات وابسته به آستان قدس رضوی را میگرفتم تا اینکه گفتند توکلی فقط عکسهای حرم را بگیرد. از آن به بعد بیشتر از اماکن و معماری حرم عکس میگرفتم. ۳۵ هزار عکس در سی سال خدمتم به صورت نگاتیو گرفتم.»
بیشتر عکسهای مشهور و البته متفاوتی که در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ از حرم مطهر به یاد داریم، عکسهایی هستند که توکلی ثبت کرده است؛ عکسهایی از گنبد و بارگاه و صحنهای حرم از بالاترین نماهایی که تا پیش از آن ندیده بودیم. او میگوید: «همه نوع عکسی میگرفتم. ولی معمولا کارهای خطرناکی میکردم که کسی حاضر نبود آن طوری کار کند. بیشتر بلندیها را انتخاب میکردم.
دوست داشتم روی بلندترین جاها عکاسی کنم. میرفتم روی گنبد و گلدستهها و ایوان ها؛ جاهایی که خیلی خطرناک بودند. این جور جاها همیشه چندتایی هم کبوتر بودند که عکاسی از آنها را در آن ارتفاع خیلی دوست داشتم. عاشق این جور جاها بودم. از آنجا بهتر میشد شکوه زیارت را نشان داد. زائران از بالا مانند نقطه بودند و فقط مجموعهای از گنبد و گلدستهها و ایوانها دیده میشد.»
در روایت او آن چیزی که عکس هایش را با کار عکاسان پیش از خودش متفاوت میکرد، همین ویژگی خطر کردن بود. یک نمونه اش روزی اتفاق افتاد که به ارتفاع هفتادمتری گلدسته باب الجواد (ع) رفت: «بیشتر عکاسها در نهایت میرفتند روی پشت بامها و عکس گنبد و بارگاه میگرفتند. ولی من میگشتم جاهای جدید را پیدا میکردم. گلدسته باب الجواد چهارصد پله داشت. ۱۰ پله آخر خیلی خطرناک بود.
هیچ جایی برای دست گرفتن نبود. تأکید کرده بودند که کمربندم را ببندم. آن بالا که رسیدم آن قدر باد زیاد بود که کلاهم را باد برد. کبوتری آمد جلویم نشست. چند لحظه خیره به هم نگاه کردیم تا اینکه متوجه شدم کمربندم را نبسته ام. همان جا کمربندم را بستم و سریع عکسی از او گرفتم. این عکس از عکسهایی شد که خیلی دوستش دارم.»
او زمانهایی را برای این کار انتخاب میکرد که زائر خیلی کم در صحنها حضور داشت. سعی میکرد جلب توجه نکند: «در دوره ما این تأکید وجود داشت که مزاحم زائران نشویم، چون زیارتشان به هم میخورد. وقتی کسی در حال زیارت است، اگر دوربین بگذاریم و یواشکی از او عکس بگیریم، حس زیارتش به هم میخورد.»
توکلی به رویکرد زائرمحوری که به تازگی در عکاسان حرم رواج پیدا کرده است اشاره میکند و میگوید: «عنصر انسانی در عکسهای عکاسان جدید بیشتر دیده میشود. خود زائران هم در سالهای اخیر با این موضوع خو گرفته اند و مانند گذشته آن گارد را ندارند. با وجود گوشیهای هوشمند دوربین دار زائران در جای جای حرم از خودشان عکس میگیرند و این موضوع دیگر آن غریبی قدیم را ندارد. زائران و حس و حالهای آنها الان در عکسهایی که محمدجواد مشهدی در حرم میگیرد خیلی بیشتر دیده میشود. بالاخره هر دورهای مخاطبان و سلایق خودش را دارد.»
تکیه حسن توکلی برای عکاسی زیارت فقط حرم مطهر نبود. او برای ثبت عکس زیارت همه جا میرفت. «هرجا بحث زیارت و زائر بود، من دنبال سوژه برای عکاسی میگشتم. فقط هم در مشهد عکاسی نکرده ام. من برای عکاسی زیارت به قم، جمکران و دیگر شهرهای زیارتی هم رفته ام. فقط کربلا را نرفته ام که امیدوارم به زودی قسمتم شود. ولی همراه زائران پیاده رضوی زیاد رفته ام. هنوز هم هرسال موقع پیاده روی زائران پیاده میروم. زمستان باشد یا تابستان، سعی میکنم از اول صبح خودم را برسانم تا نور خوب را از دست ندهم.»
به باور او هرچند در سالهای اخیر به عکاسی از زائران پیاده توجه بیشتری شده، اما آنچه در این رویکرد مغفول مانده است، همان عنصر انسانی است که اتفاقا در این عکسها بیشتر جای کار دارد. او دراین باره استدلال جالبی دارد: «در عکسهای پردهای حرم بارگاهی هم که مردم همیشه خیلی به آنها علاقه داشته اند عنصر انسانی مشهود است. در این عکسها حس انسانی با حس زیارت عجین میشد.»
در ماجرای عاشورای رضوی که سال ۷۳ رخ داد توکلی عکاس حرم بود، اما نتوانست عکسی از آن اتفاق تهیه کند. میگوید: «وقتی آن حادثه تلخ در سال ۷۳ رخ داد من کارم تمام شده بود و در مسیر خانه بودم. به محض اینکه رسیدم زنگ زدند گفتند: توکلی پاشو بیا. وقتی رفتم دیدم اصلا از میدان شهدا به بعد نمیشد بروی داخل، آن قدر که شلوغ بود. من نتوانستم عکسی از آن اتفاق تهیه کنم و بیشتر آن عکسها را عکاسهای دور حرم گرفته بودند. یک اتفاق پیش بینی ناپذیر بود.»
حسن توکلی برنده جوایز متعددی از جشنوارههای عکس داخلی بوده است که از آن جمله میتوان به رتبه اول نخستین جشنواره فرهنگی و هنری امام رضا (ع)، رتبه اول پنجمین جشنواره فیلم و عکس خراسان در شاخه عکس معماری و رتبه دوم مسابقه عکاسی ضریح مطهر حضرت رضا (ع) اشاره کرد.
این هنرمند مشهدی در طول نزدیک به نیم قرن عکاسی، در نمایشگاههای داخلی و خارجی زیادی شرکت کرده است که از خارجیها نمایشگاههای فرانسه، هلند، قطر، بنگلادش و پاکستان را به یاد میآورد و میگوید در نمایشگاه هلند که موضوعی اجتماعی داشته است، عکس او از بین ۴۰ هزار عکس هشتم شده است. در داخل کشور نمایشگاههای انفرادی در سال ۷۲ با عنوان «خزان» در گالری گالیران و در سال ۷۶ با موضوع عکسهای حرم مطهر برپا کرد. در سال ۸۰ در اولین نمایشگاه عکس تعویض ضریح که در اطراف حرم مطهر برگزار شد به همراه امیرحسین صفرلی و مسعود نوذری شرکت کرد.
در سال ۸۴ به همراه امیرحسین صفرلی نمایشگاه عکسی به نام ضریح مهربانی برپا کرد که به ۲۵ استان رفت. یک نمایشگاه هم از او اوایل امسال در نگارخانه رضوان و با نام صحن سپید برگزار شد که مجموعهای از ۸۴ قطعه از عکسهای قدیمی اش از حرم بود. او میگوید قرار است به زودی نمایشگاهی نیز از پنجاه قطعه از تابلوهای عکسش با موضوع اماکن حرم در تهران برگزار کند. این نمایشگاه شامل عکسهای ترانسپارنت اوست که برای اولین بار در ایران برگزار میشود.
سال ۸۸ در دومین همایش تولید محصولات فرهنگی آستان قدس رضوی در آبان، از حسن توکلی به پاس مجموعه فعالیت هایش در کنار هنرمندان صاحب نام کشور قدردانی شد. سال ۹۲ نیز مجموعهای از ۳۷ اثر رنگی و سیاه وسفید از او که در فاصله دهههای ۶۰ و ۷۰ به مکان نگاری حرم مطهر رضوی پرداخته بود، با عنوان «صحن سپید» از سوی انتشارات به نشر منتشر شد.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم کیارنگ علایی نوشته شده است: «انتشار کتابی برای نمایش آثار حسن توکلی از هر دیدی که به آن بنگریم اتفاقی خاص و نادر است. سال هاست مردم به دیدن عکسهای خوش آب ورنگ از مکانهای عمومی زیارتی مشغول اند، آن گونه که معیار سنجش چنین آثاری در اذهان عمومی خوش ترکیب و زاویه بودن و آسمانهای خوب داشتن و کنتراستهای بالا و درجات اشباع زیاد است. خصیصههایی که الزاما نمیتوان در آثار حسن توکلی جست وجو کرد و اصلا جنس عکاسی او در محدوده این مرزها و مؤلفهها نمیگنجد. هیچ جای تاریخ عکاسی دسته بندی واضحی درباره این روش و مسلک عکاسی نشده است.
عباراتی، چون عکاسی آماتوری (به معنای عاشقانه و از سر ذوق) نمیتواند در کنار عکسهای حسن توکلی قرار بگیرد. این کلمهها نمیتوانند حسن توکلی را توصیف کنند؛ درست به این دلیل واضح که برای این نوع عکاسی کم اند. برای این عکاسی که در چارچوبهای علمی نمیگنجد و یک مسیر تجربی و بر مبنای خواست و تصمیم گیری و تشخیص دلی پشت آن است، این واژهها ابتر و ناقص اند.»
همچنین سال ۹۴ تعدادی از آثار او و امیرحسین صفرلی و مسعود نوذری در کتاب «ضریح مهربانی» و از سوی مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی چاپ شد.